هفته نامه

لندن با تصورات من تفاوت اساسي داشت.در بدو ورود دهکده ای کوچک می نمود بی سرو صدا با آفتابي رنگ و رو رفته و باد دائمی

 

بعد از سپری شدن یک هفته هنوز هم در مقايسه با تهران بي سروصداست

 

صداي بوق فقط از خودروی پلیس و آمبولانس شنيده می شود و همچنین اگر راننده ای حق رانندگان دیگر را نادیده بگيرد، بوق براي عابر کاربرد ندارد

 

محل توقف خودروها در تقاطع ها پشت محل توقف دوچرخه ها و با فاصله ای چند متري از محل عبور عابران است

 

روي خط عابر همواره حق تقدم با عابر است .هر موقع عابري از عرض خيابان عبور کند خودرو ها با فاصله ای حداقل 2 متري از او می ایستند

 

چراغ زرد در تهران تقریبا مورد توجه قرار نمی گیرد لندنيها چراغ زردشان همان قرمز کم خطر است

 

لندنيها اغلب چهره ای بي روح دارند ، بر لبان کسي لبخند ندیدم ، گویا همه در افکار خود غرق شده اند

 

اینجا تنوع نژادی بیداد مي کند.اروپایي ، آسيايي ، آفريقایي

 

هوا که حساب و کتاب ندارد اگر آفتابی باشد بايد جشن گرفت چون نمي توان به تداومش حتي تا دقیقه ای ديگر امید داشت

 

لندن شهر چرتکه و دو دو تا چهارتاست، خرج مي کنی باید حساب نگه داری.همه چيز گران است ولی اگر مشتري يک سرویس باشی برایت به صرفه است و همه چيز حراج 

 

مي خورد

 

ارزان ترين وسيله حمل و نقل اتوبوس است که هر مسیر از قرار .0.9 پوند می شود 1500 تومان! مگر آنکه در يک روز بيش از 3 بار از اتوبوس استفاده کني که برایت مسیر هاي

 

.اضافه  رایگان تمام می شود.اسفاده از اتوبوس کاملا قابل اطمینان است.سر وقت مي رسد.طبقه دوم که بنشیني مي تواني کاملا همه جا رو سیاحت کني

 

اینجا شهر احترام است و همه مساوي مورد احترام قرار مي گيرند حتي من خارجي.

 

اینجا پوشش برتري نیست ، نژاد برتری نیست و دین و زبان.حرف اول اقتصاد است

 

اینجا در ورودي دانشگاه از تو کارت نمی خواهند و لباست را و موهایت را نگاه نمي کنند.

 

اینجا در اتوبوس روی دیوار نوشته شده لطفا جايتان را به کسانی که کمتر از شما طافت ایستادن دارند پيشنهاد کنید.در اتوبوس محل هاي خاصي براي  کم توانان حرکتي و مادران و

 

پدرانی که کالسکه کودک همراه دارند در نظر گرفته شده

 

اينجا خیلی از چيزها مکانيزه شده حتی خریدت را می تواني خودت با دستگاه مخصوص حساب کني و بپردازي و کتابت را در کتابخانه تحويل دهي

 

اينجا به مشتری و مراجعه کننده احترام مي گذارند حتی منشي  مطب دکتر

 

اينجا روزهایش از شهر من 1.5 ساعت کوتاهتر است

 

....

 

اینجا دلت بدجوري هوای شنیدن اذان می کند از بلندگوی مسجد

 

اينجا با همه آسانی ارتباطات،  سعي می کني فراموش کنی دوري از همه آن کساني که  در وجودت سرشته شده اند را و نمي تواني